1. خانه
  2. اخبار خودرو
  3. اخبار اقتصادی
  4. مقایسه خرید و فروش اتومبیل در ایران و امریکا

مقایسه خرید و فروش اتومبیل در ایران و امریکا

29 اردیبهشت 1395
  • 23

اخیراً یک مرسدس CLS مدل 2008 و یک C300 مدل 2008 را در امریکا فروختم و در ایران نیز تویوتای پرادو 2007 خانم را فروختم گفتم بد نیست که این فروش ها را مقایسه کنم که خودتان انتخاب کنید که کدام روش بهتر است.

ایران: پرادوی 2007 در سایت .... آگهی می شود. تعداد تلفن ها از سی تا فراتر است بالاخره خریداری پیدا می شود. حالا وقت انتقال و دریافت پول است. کسی را می فرستم که خلافی پرادو را بگیرد. حدود دویست هزار تومان خلافی عقب افتاده دارد که پرداخت می شود و حدود 2 میلیون تومان هم مالیات عقب افتاده دارد که از سال 2009 پرداخت نشده و شامل جریمه نیز شده. حالا همه چیز جور است. ساعت 9 صبح با خانم وارد محضر می شویم. خریدار هم سروکله اش پیدا می شود. آنها سه نفر هستند که از همه چیز مطمئن بشوند.

ایران و آمریکا

حالا موقع بررسی مدارک توسط محضر است. برگ سبز گمرکی یا کپی آن در مدارک ما موجود نیست. خریدار بمحض شنیدن آن اظهار می کند که حتماً این مدرک باید باشد. بنچاقها نشان می دهند که در اولین فروش این مدرک وجود داشته ولی در سه فروش بعدی از یک بنگاه به بنگاه دیگر در بنگاههای عباس آباد دیگر ردی از این مدرک نیست. برگ سبز راهنمایی رانندگی که به نام خانم من است بدست نمی آمد مگر اینکه این ماشین از گمرک رسماً ترخیص شده باشد ولی محضر و خریدار اصرار دارند که باید این برگ سبز گمرکی هم باشد. حالا خریدار داوطلب می شود که بدنبال مدرک برود و یکربع تا نیمساعت طول می کشد تا محضردار محضر شماره یک را پیدا کند که ظاهراً تعطیل شده بود و کار آن به محضر شماره دو ارجاع شده بود. محضر شماره 2 یکربع وقت می خواهد که مدرک را پیدا کند. حالا همه منتظریم. بالاخره تلفن زنگ می خورد. مدرک پیدا شده. محضر ما می گوید که من یک پیک می فرستم که آن را بگیرد. محضر شماره دو قبول می کند ولی در واقع خریدار را بعنوان پیک می فرستد. خریدار و یک دوست راهی می شوند. در این ضمن من از نفر سوم می پرسم که نقش او چیست؟ وی می گوید که من وکیل پدر خریدار هستم و قرار است ماشین به اسم من بشود!! ما که سردرنیاوردیم. بهرحال مدارک خانم من و ایشان به محضر داده می شود. من از خریدار می خواهم که چک خود را نشان بدهد، و بمن یک چک بانکی به مبلغ 134 میلیون تومان را نشان می دهد. می پرسم چرا 137 میلیون نیست. می گوید که بقیه را کارت به کارت می کنم. با این کلک در فروش بنز G آشنا شدم که خریدار چکی کمتر از مبلغ توافق شده را می آورد به این امید که در آخرین لحظات بتواند تخفیف بیشتری بگیرد.

به او می گویم که چون من از آن چک چیزی سردرنمی آورم بهتر است که به بانک من در طبقه زیرین برویم و اصالت چک را بررسی کنیم پس از صرف ده دقیقه در بانک متصدی بانک تأیید می کند که چک واقعی است. دوباره به محضر برمی گردیم و هنوز منتظر کپی برگ سبز گمرکی هستیم. از محضر شماره دو تماس می گیرند و از محضر ما می خواهند که یک معرفی نامه الکترونیکی برای‌ آنها بفرستند که کپی را در اختیار(پیک) خریدار بگذارند. اینکار هم یک ده دقیقه ای وقت می برد در ضمن وکیل پدر خریدار می گوید که باید ماشین را ببیند. می گویم ماشین در منزل در فاصله ده دقیقه ای پارک است. وی می گوید که بهرحال هر سه آنها باید یکبار دیگر آنرا ببینند. من و او پیاده بطرف منزل می رویم و به دو نفر دیگر هم خبر می دهیم که مستقیم بیایند منزل که در وقت صرفه جوئی بشود. ده دقیقه بعد سروکله آنها هم پیدا می شود و ماشین را 5 دقیقه ای بررسی می کنند و این درحالیست که روز قبل 15 دقیقه ای همه چیز را چک کرده بودند. حالا چهار نفری سوار ماشین آنها شده و به محضر می رویم. در حالیکه خریدار ادعا می کند که بخاطر زوج و فرد بودن و پارک دوبله دویست هزار تومان جریمه شده (من بلافاصله نتیجه گیری می کنم که می خواهد پول آن را از من بگیرد حتی اگر جریمه ای هم درکار نباشد). به محضر می رسیم می گویم قبل از بالا رفتن پول را باید به حسابم بریزم بعد برویم محضر. از آن لحظه چانه زدن آغاز می شود. مبنای چانه چند چیز است.

اول: چرا بیمه بدنه ماشین فقط 2.5 ماه مانده ولی بیمه شخص ثالث 6 ماه مانده. من که نمی دانستم بیمه بدنه قابل انتقال نیست اشتباهاً قبول کردم که پانصد هزار تومان از قیمت کم کنم. بعد مسئله دویست هزار تومان جریمه آنها بخاطر فداکاریشان در راه دریافت برگ سبز گمرکی عنوان شد و سوم اینکه من به آنها گفته ام که صاحب اول ماشین همسر من بوده در حالیکه من که مدارک را چک نکرده بودم گفته بودم حداقل ما دومی بوده ایم چون ماشین 2007 را در 2009 ایشان خریده بودند حدس من این بود که ماشین فقط یک دست دیگر چرخیده باشد غافل از اینکه درهمان دو سال سه بنگاهی در عباس آباد آنرا دست به دست منتقل کرده بودند. بهرحال حالا دوستان حداقل یک میلیون تومان تخفیف می خواستند من هم گفتم مرغ یک پا دارد و کمتر از 136.5 نمی شود و رفتم به طرف محضر و گفتم لطفاً این معامله را کنسل کنید در حالیکه 2.5 میلیون تومان پول انتقال وکالتنامه و فک پلاک را قبلاً پرداخته بودم.

در حال خروج از محضر با مدارک ولی بدون برگشت پول محضر بودیم که سه تفنگدار دوباره وارد شدند. من قرار مهمی در ساعت 1 داشتم و حالا ساعت 12:30 بود. به همسرم گفتم من باید بروم ولی داستان اینست و ماشین هم مال شماست خواستید امضا کنید والا که هیچی سه تفنگدار قبول کردند که پول را بدهند. و ما از بیمه بپرسیم که چگونه می توانیم آن 2.5 ماه را خودمان نگاه داریم و بجای آن به آنها پانصد هزار تومان تخفیف بدهیم (بعداً معلوم شد که راهش فقط همین است و ما بابت بیمه بدنه هیچگونه بدهکاری به آنها نداشتیم و اصلاً تخفیفی هم نباید می دادیم). بهرحال من و یک نفر راهی خانه شدیم که ماشین را تحویل بدهم و دو نفر دیگر و همسرم در محضر ماندند. ساعت 12:40 دقیقه طرف ماشین را گرفت و من سوار آژانس شدم و راهی محل ملاقاتم شدم. ساعت 1:15 خانم خبر دادند که کارها تمام شده و البته ما نباید تخفیف می دادیم ولی چون قول داده بودیم من بعد از قرارم پانصدهزارتومان به حساب ایشان ریختم. حالا پس از چهار ساعت و پانزده دقیقه یکطرف کار تمام شده بود و نوبت خریدار بود که 6 ساعتی را برای تعویض پلاک گذرانده و با برگرداندن مدارک جدید به محضر قسمت آخر را انجام بدهد. پس این فروش و یا خرید یک پروسه ده دوازده ساعته بود. حالا برویم سر پروسه بسیار بی هیجان امریکا.

امریکا: CLS را در Craig's List آگهی دادیم و با مشتری در جائی قرار گذاشتیم. پنج دقیقه دور ماشین چرخید و به صدای ماشین گوش داد. سپس به بانک من در آن نزدیکی رفتیم. او چهارده هزار و پانصد دلار پول خود را ظرف کمتر از پنج دقیقه بحساب من ریخت و من هم تنها مدرک ماشین را که یک کاغذ ده در ده سانت بود امضاء کردم و مشخصات خودم و وی و آدرس ها و کیلومتر ماشین در موقع فروش و قیمت فروش را نوشتم و به او دادم. والسلام.

ایران و آمریکا

همین کارها را می کنند که مؤسساتی بوجود می آید که کارشان تعویض و تقویت موتور است و کلی کار بوجود می آورند. واقعاً آدم های ساده ای هستند. باید به مخترع فک پلاک و نمره های نیم متری ما که به اسم اشخاص ثبت و انبار می شود جایزه نوبل یا اسکار یا چیزی شبیه آنرا داد. آخر خیلی مغز آدم باید مبتکر باشد که بتواند چنین سیستم های پیچیده ای را طراحی کند. آسان نیست و کار هر کسی هم نیست!!

در ضمن در ایران مخارج محضر بعهده فروشنده است و در امریکا مخارج مالیات تغییر نام بعهده خریدار است.

ممکنست بپرسید در امریکا بدون وجود محضر خرید و فروش خانه چگونه انجام میشود؟ جواب escrow company است. اینها مدارک فروشنده و خریدار و چک پول خرید را گرفته و مدارک را حاضر میکنند و پس از کامل شدن مدارک و امضای طرفین از طرف خود چک خرید را به فروشنده می دهند. در تمام این مراحل خریدار و فروشنده یکدیگر را نمی بینند و فقط آژانسهای معاملات ملکی اشان با هم در تماسند. امکان دبه در آوردن و تخفیف آخرین لحظه و چک بی محل نیز وجود ندارد. بیمه ای هم وجود دارد که در صورت هر گونه اشکال پول خریدار را کامل بر می گرداند.

منبع: وب سایت مهندس فرهاد کاشانی



نظرات

  • محد جواد محد جواد (5 خرداد 1395 ساعت 12:14)

    مدیر جان خیلی دلتم بخواد که برات نظر بذارم و تو تایید کنی. حیف اون وقتی که دفعه قبل برای نوشتن کامنت گذاشتم.

  • علی علی (31 اردیبهشت 1395 ساعت 17:08)

    دوست من واقعیت اینﮐه در ﮐشورهای ﭘیشرفته ماشین و ابزار آلات در اختیار مردمه نه اینﮐه مردم در اختیار ماشین باشند شما میگین برای بنز cls چیزی در حدود15000$ دریافت ﮐردم یعنی تقریبا ﭘول یه دنای ایران خودرو خب اینها برای ملتشون بستری فراهم ﮐردند ﮐه بتونند به امﮐانات دسترسی داشته باشند ولی تو ﮐشور ما نگاه به خودرو همچنان نگاه به ﮐالای سرمایه ای و اشرافی داره چقدر ﭘول و وقت و سرمایه انسانی و مالی ﮐه از این راه تو جیب دولت میره تا با هیزنه های گزاف خودروهای بی ﮐیفیت سوار بشیم از یه یﮐ طرف دنیا نمیخواهد ﮐشورهای اسلامی ﭘیشرفت ﮐنند و بهترین امﮐانات از ان مسلمانان باشد و ازطرفی بعضی افراد داخلی و ضعف مدیریتی و جیب های ﮐه سر هر مسئله ﮐوچیﮐ دوخته میشه تاﭘربشه مردم مارو به تنگنا ﮐشونده وامید و رنگ ورخسار ملت رو به سردی و ﭘرتگاه مرگ ﮐشونده و شادی رو از خونه های ما بردند و هزینه گزافشو ما ملت ایران میﭘردازیم

  • navid navid (31 اردیبهشت 1395 ساعت 10:14)

    دقیقاً برای من هم این تجربه در ایران و استرالیا افتاد ... فرقش با آمریکا این بود که برگه ای به عنوان مدرک ماشین اینجا وجود نداره... من روی یک کاغذ نوشتم که ماشین رو در تاریخ فلان به آقای فلان فروختم آدرس و تلفن همین ... اما تو ایران یه سوزوکی میخواستم بفروشم به ... افتادم ... همه فکر میکنند اینطوری خیلی راحت کلاه برداری میشه اما اصلا این اتفاق نمیفته

  • محسن محسن (30 اردیبهشت 1395 ساعت 23:33)

    مردم ما حرف می زنن.مردم آمریکا عمل .همینطور مسئولین.به هوش نیست به تلاش و پشتکار....ایشالا یه روزی هممون درست بشیم.اولش از خودم....

  • سیاوش سیاوش (30 اردیبهشت 1395 ساعت 20:08)

    اگر توی یک اداره بری و کاغذ بازی نشه کارمندا چکار کنن؟؟؟؟
    خوب خود آدم هم احساس می کنه کاری صورت نگرفته!
    شما دو ست دارید احساس بیهودگی بهتون دست بده؟
    اگر زود کارتون راه بیوفته تعجب نمیکنید؟
    پس در هر کاری حکمتی نهفته هست و بر هر نفسی شکری واجب !


  • حجت حجت (30 اردیبهشت 1395 ساعت 16:47)

    چه ربطی به مسایل دینی داشت آخه
    در تمام دنیا ممکنه گروهی کاری رو درست تر از ما انجام بدن که آمختن اون واقعا ایرادی نداره حالا این بار آمریکا بوده
    واقعا این موضوع در مورد معملات ما صحت داره و اگر این سیستم اصاح بشه در وقت مردم صرفه جویی میشه امکان کلاهبرداری خیلی کمتر میشه

  • سعید سعید (30 اردیبهشت 1395 ساعت 12:41)

    انتخاب با خودتونه که بخوای کجا باشی و چی کار کنی اینجا ایران با این قوانین و جاهای دیگه ....
    داداشم تو آمریکا ( فلوریدا ) یه ولکس گرفت تو 10 دقیقه ولی من واسه یه پلاک یه روز کاریمو تورشت گذاشتم آخرشم مسئولش رفته بود .....
    پس ما خودمون باید انتخاب کنیم کجا باشیم

  • امید امید (30 اردیبهشت 1395 ساعت 12:13)

    یکی از دوستان رفت آلمان ، تعریف میکرد رفتم یه بانک به زحمت به متصدی بانک فهموندم وام میخوام که ماشین بخرم . میگفت آنقدر با تعجب به من نگاه کرد که خودم خجالت کشیدم . آدرس یه سایت رو روی کاغذ نوشت و به من داد. وارد این سایت شدم کل اطلاعات من رو از روی شماره گذرنامه ام از زمانی که وارد آلمان شدم موجود بود. یه قسمتی جهت انتخاب ماشین وارد شدم و ماشین مورد علاقه ام رو انتخاب کردم و با پیغام اینکه اقساط این خودرو از حقوق شما در شرکت x کم خواهد شد مواجه شدم. دو ساعت بعد از نمایندگی ایمیلی دریافت کردم که خودرو شما جهت تحویل در نمایندگی حاضر است . رجوع کردم به نمایندگی با کلی احترام خودرو رو تحویل دادن . خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل در نمایندگی و بانک ها و سفته و ضامن و سند در رهن و چک برگشتی و ..............

  • gkyfn gkyfn (30 اردیبهشت 1395 ساعت 10:33)

    بدون برگ سبز نمیشه ماشین معامله کرد. مشکل از خوتان بوده. بیشتر مشکلات هم به خاطر نداشتن برگ سبز برایتان پیش آمده. مدارکتان ناقص بوده. تمام.

  • ALI ALI (30 اردیبهشت 1395 ساعت 10:18)

    یکی ماشین میخره یکی می فروشه اونوقت باید 2 میلیون بریزی به حساب ثبت اسناد این یعنی چی؟؟؟؟؟؟

  • هم میهن هم میهن (30 اردیبهشت 1395 ساعت 09:01)

    در جواب افرادیکه در حسرت تولد در آمریکا و ... بوده باید بگویم که طبق نص صریح قرآن کریم سرنوشت هر ملتی را خود آن ملت تعیین میکند. که البته اگر آن ملت در مسیر درستکاری و عدالت و پیشرفت حرکت کرد خداند مهربان هم کمکش میکند ولی اگر در مسیر درست گام برندارد خداوند هم رهایش میکند تا در دره فلاکت و بد بختی سقوط کند هرچند که افراد آن ملت بظاهر مسلمان باشند. دوستان محل تولد مهم نیست بلکه تلاش و کوشش بسیار و مبتنی بر فکر و اندیشه درست و انسانی مهم است

    Jdjdfn Jdjdfn (30 اردیبهشت 1395 ساعت 14:13)

    رواااااانی

  • کیشوند کیشوند (30 اردیبهشت 1395 ساعت 08:48)

    اینجا (کیش) هم دقیقا همینه
    دو طرف مذاکره میکنند... پول و مدارک رد و بدل میشه... توی اداره راهنمایی رانندگی یه امضا میکنند
    شرایط پیچیده اداری باعث میشه فقط توش فساد و کلاهبرداری از مردمی که اطلاع کافی از قانون ندارند زیاد بشه و سرشون کلاه بزارند

  • کسما کسما (29 اردیبهشت 1395 ساعت 23:53)

    شعار ما ایرانی ها : پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک.
    عمل آمریکائی ها خائن جاری کردن شعار ما در زندگی شان.
    در عوض ما ماموریت داریم که مسلمان باشیم، ظاهری زیبا، چون به ...... آن کار دیگر می کنیم.
    * از شما دوست عزیز بابت متن آگاهی بخش تون تشکر می کنم.

  • شهاب شهاب (29 اردیبهشت 1395 ساعت 18:51)

    مالیات مغازه 130 تومن رو ندادم جریمه 260 هزار تومن مجموع شده 390 تومن. آخه 200 درصد جریمه؟؟ بعدشم میخوای پول بدی باید بری اداره مالیات با کلی معطلی. یه پرداخت انلاینم نداره. شاید بزودی.

  • حسین حسین (29 اردیبهشت 1395 ساعت 17:54)

    واقعا کاشکی میشد انتخاب کنی که کجا بدنیا بیایی................

  • mz mz (29 اردیبهشت 1395 ساعت 14:59)

    مرسى جالب بود

  • رضا رضا (29 اردیبهشت 1395 ساعت 13:24)

    قسمت معامله در ایران حاوی نکاتی بود که بدرد آدم میخوره موقع فروش زرنگ باشه موقع خرید چطوری تخفیف بگیره ...!!

  • حسین حسین (29 اردیبهشت 1395 ساعت 11:00)

    اگر امریکایی ها باهوش بودند هم نوع خویدشون پیچیده میشد!
    فرض کنید تو ایران با یه کاغذ باشه، چقدر کلاهبرداری میشه!

    Wanted Wanted (29 اردیبهشت 1395 ساعت 23:02)

    بابا باهوش.
    اره باهوشی که جهانی سومی هستیم

  • Reza Reza (29 اردیبهشت 1395 ساعت 10:51)

    نمیدونم چرا از بین این 6میلیارد جمعیت جهان قسمت من این جا شد چرا آمریکا نشد......

    علی رضا دهقانی علی رضا دهقانی (29 اردیبهشت 1395 ساعت 14:41)

    شدیدا باهات موافقم چون حرف دل هامونو زدی.......................

    نمدی نمدی (30 اردیبهشت 1395 ساعت 13:04)

    خلایق هر چه لایق